الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ مهدی کیان منش در میان اهالی موسیقی مشهد نام آشنایی است. در کارنامه فعالیت او عناوینی مانند سرپرستی امور شهرستانهای خراسان در انجمن موسیقی، نمایندگی انجمن صنفی هنرمندان موسیقی خراسان در طرقبه و شاندیز، عضویت انجمن موسیقی و کانون صدابرداران خانه موسیقی تهران، عضویت انجمن آهنگ سازان نمایش از خانه تئاتر تهران و عضویت در هیئت مدیره خانه سرود مشهد دیده میشود.
او همچنین همکاریهایی با حوزه هنری مشهد و ارکستر صدا و سیمای تهران به عنوان آهنگ ساز و تنظیم کننده در ضبط قطعاتی مانند «ابر بهار» و «انتظار» داشته است. او از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۷۹ سرپرست ارکستر پاپ پارسا و از سال ۹۵ تاکنون سرپرست ارکستر چکامه طرقبه بوده است. کیان منش همچنین داور مسابقات سرود فرهنگی هنری آموزش و پرورش، بسیج و تربیت معلم بوده است و خود نیز چندین عنوان برگزیده در این مسابقات دارد.
او در ساخت و انتخاب موسیقی دست کم سی نمایش از جمله «واقعه در واقعه» به کارگردانی محمد برومند و همچنین نمایش «عزای نخل ها» به کارگردانی مهدیه جلال پور که هر دو مضامین مرتبط با عاشورا و محرم داشتند همکاری داشت. او در زمینههای فیلم و سریال نیز سابقه ساخت قطعات موسیقی دارد؛ از جمله ساخت تیتراژ پایانی مستند «از فردوس تا فردوس» به کارگردانی موسی حاجی نژاد و آهنگ سازی متن فیلم داستانی «کبود» به کارگردانی حسین فرزین.
همچنین با شبکههای اسلامی خارج از ایران مانند «سلام»، «طلوع» و «تمدن» برای ساخت موسیقی کودک، ترانههای پاپ و برنامههای قرآنی همکاری کرده است. ناصر دیانی، محمد حقگو، مرتضی دلشب، کیوان علایی، الهام فاضل و جواد سام نژاد از جمله افرادی هستند که او با عنوان استاد از آنها نام میبرد. این آهنگ ساز همچنین در نوازندگی سازهای پیانو، کیبورد، فلوت ریکوردر، پرکاشنهای موسیقی کودک و دف مهارت دارد. گفت وگوی کوتاهی با او درباره نواهای مذهبی و عاشورایی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
در واقع جدا از موسیقی چیزی به نام نواهای مذهبی یا عاشورایی نداریم. آنچه اکنون به این نام میشناسیم، همان موسیقیای است که در مناطق مختلف سرزمین ما بوده است و بنا به دلایلی در ایام سوگواریها و شادیها استفاده میشده است. به مرور گوشههایی از موسیقی دستگاهی ما که حزن بیشتری داشتند، در مراسم تعزیه و آنها که شادی و طرب بیشتری داشتند در پایکوبی ها، رقصها و مراسم شادی استفاده میشدند. کم کم استفاده از این نواها به صورت فرهنگ درآمد. در ایام محرم و صفر یا رمضان تکرار شدند تا به عنوان نواهای عاشورایی یا نواهای رمضان معروف شدند که جدا از مجموعه موسیقی ایران نیست و فقط ما آنها را به دلیل استفاده زیاد به این اسم منتسب کرده ایم.
این امر باتوجه به گستره جغرافیایی و موسیقایی کشورمان متفاوت است. در بیشتر این نوع موسیقیها ابزارهایی مانند طبل یا سنج استفاده میشدند که مداحان و شاعرانی که آن گوشههای حزن انگیز را میخواندند کم کم شروع به استفاده از آنها کردند. بعد از مدتی هم سازهایی مانند شیپور یا ترومپت وارد شدند که میتوانستند در فضاهایی مانند تعزیه مورداستفاده قرار گیرند. کم کم استفاده از سازهای اصیل دیگری مانند کلارینت یا قره نی (که در بخشهایی از کشور بسیار پرکاربرد بودند) هم در مراسم تعزیه پررنگ شد.
همچنین استفاده از ساز نی به همراه آواز در مراسم تعزیه کاربرد پیدا کرد. به ویژه زمانی که به قول شبیه خوان ها، امام خوان بود، استفاده از ساز نی به همراه آواز خیلی به اثرگذاری کلام امام خوان کمک میکرد؛ اما به مرورزمان و به دلیل نبود نظارت کافی سازهای دیگری که خارج از عرف بودند وارد شدند؛ مانند طبلهای درامز یا سینتی سایزرها (سازهای برقی ترکیب کننده صدا) که به نظر من با اینکه حزن و اندوهی را ایجاد میکردند، جایگاهی در تعزیه نداشتند.
کم کم نواهایی از موسیقی اصیل ایرانی که غم و حزن بیشتری داشتند در مراسم تعزیه استفاده شدند. در این میان از ابیات و اشعار شاعران مختلف (از جمله مرحوم آذر) استفاده شد که با گوشههای موسیقی ایرانی خوانده میشدند و تأثیر بسیار زیادی در مردم داشتند و غم و اندوه خاندان اهل بیت (ع) را یادآوری میکردند.
یکی سادگی شعر که در ساختار موسیقایی خیلی مهم است. در این نوع موسیقی، شعر بیشتر به حال و هوای خاندان اهل بیت (ع) و مصیبتهای آنها میپردازد و شاعر سعی میکند هرچه را که درباره این مصیبتها شنیده است، به تصویر بکشد. در مرحله بعد موسیقی به این فرایند کمک میکند. همچنین در این موسیقی ملودیهای ساده و قابل فهم برای عوام تکرار میشوند. همان طور که تکرار یک موضوع برای کودک باعث یادگیری او میشود، در این نوع موسیقی هم تکرار باعث ماندگاری ملودیهای ساخته شده در ذهن مردم میشود.
نه زیاد. تا چند وقت پیش جشنواره نواهای عاشورایی و رمضانی برگزار میشد. برنامههای پژوهشی در این باره در صداوسیما تهیه میشوند، ولی بیش از اینها باید به فکر نگهداری از این میراث غیرملموس فرهنگی باشیم. با نظارت بیشتر میتوانیم مراقب باشیم که این میراث دستخوش تغییرات بدی نشود. متأسفانه اکنون برخی مداحان ترانههای خوانندههای قدیمی را برمی دارند و با عوض کردن شعر و پایین آوردن سرعت قطعات، آنها را به قول خودشان به نوحه تبدیل میکنند.
به نظرم این کار عبثی است. اگر ما ادعا میکنیم که میتوانیم نواهای عاشورایی داشته باشیم، باید برگردیم به کتابهای شعرایی مانند مرحوم آذر و ملودیهایی که هنوز هم در هیئتهای قدیمی رعایت میشوند و از آنها الهام بگیریم. چه دلیلی دارد که با عوض کردن شعر آهنگهای معروفی که به هر شکل ممکن خوب اجرا شده اند، به یک نوحه برسیم؟! این کار مورد انتقاد بخش بزرگی از جامعه موسیقی است.
نبود نظارت کافی و کم رنگ بودن مدیریت فرهنگی مذهبی باعث میشود هرکس هرکاری دلش میخواهد در این حوزه انجام دهد. آفت این ماجرا را در چند سال اخیر دیده ایم و قاعدتا اگر به همین روند ادامه پیدا کند، بدتر هم خواهد شد. آن شکل قدیمی که بسیار هنرمندانه اجرا میشد، بسیار تأثیرگذار بود. اشعاری مانند اشعار مرحوم آذر کامل کننده ملودیهای گوشهها و نغمات موسیقی ایرانی بودند و برای بخشهای مختلف عزاداریها از جمله سینه زنی، مداحی و زنجیرزنی استفاده میشدند. الان فقط رنگ و لعاب و کمیت مطرح است.
موسیقی خراسان باتوجه به گستردگی جغرافیایی آن که بخشهای بزرگی از خراسان بزرگ قدیم را شامل میشود، نواها و ملودیهای زیادی دارد و میشود از آن در نواهای عاشورایی و مذهبی استفاده کرد. این منحصر به خراسان نیست و از موسیقی بومی دیگر شهرها و استانها هم میشود استفاده کرد، همچنان که از بسیاری از این ملودیها و نواها در گوشه کنار کشورمان استفاده شده است و بسیار هم زیبا و تأثیرگذار هستند.
در جواب این سؤال که آیا ظرفیت موسیقی خراسان به حدی هست که بشود از آن در نواهای عاشورایی استفاده کرد، باید بگویم: بله، هست، ولی آیا با نگاهی نو میشود این کار را کرد؟ خیلی باید مراقب باشیم. این احتیاج به نظارت و یک هیئت بررسی دارد که کارشناسان موسیقی و هنری و مسائل مذهبی دور هم بنشینند و این آثار را بررسی کنند. اینکه میگویم با نظارت باشد، به این دلیل است که راه را اشتباه نرویم.
آهنگ سازان و موسیقی دانهای زیادی داریم که میتوانند کارهای بزرگ مذهبی انجام بدهند، ولی این برمی گردد به سیستم حمایتی سازمانهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که منابع مالی و امکان تولید دارند و میتوانند از توان این افراد استفاده کنند برای ساخت ملودیهایی که با شیوههای تلفیقی ماندگار شوند و جوانهای امروزی هم آن ملودیها را به ذهن بسپارند.